سه نکته کلیدی درباره چین / جهانی که در آن چین شماره یک است
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۲۶۳۱۶
فرارو- سه نکته کلیدی در مورد چین که باید در نظر داشته باشیم این است: قوی است، نه ضعیف؛ تبدیل به یک قدرت دریایی شده و این که ارزشهای آن متفاوت از ارزشهای غربی است ولی همزمان آن گونه که اروپا و امریکا فکر میکنند، میاندیشد.
به گزارش فرارو به نقل از آسیا تایمز، "کری براون" استاد مطالعات چینی و مدیر انستیتو لائو چین در کینگز کالج لندن مینویسد: "زمانی که ما در حال بحث در مورد هر موضوعی در زمینه جمهوری خلق چین در عصر معاصر هستیم توجه به سه عامل ذکر شده نقاط خوبی برای آغاز هستند".
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در کتاب تازه چاپ شده درباره چین سیاستهای صنعتی و تجاری آن کشور توضیح داده نمیشود. هم چنین، آن کتاب به ما نمیگوید که غرب چه درسی را میتواند از مدرنیزاسیون سریع چین بیاموزد. در عوض، براون مسئله مهم تری را بررسی میکند که چگونه سوء تفاهم غرب نسبت به ذهنیت و رویکرد چینی در مورد نقش دولت و روابط بین الملل، مشکل برخورد با تمدن متفاوتی را بزرگتر کرده است تمدنی که به اندازهای بزرگ و قوی شده که میتواند انتقاد ما را رد کرده و به عقب براند.
این سوء تفاهم ریشههای تاریخی، فرهنگی و سیاسی دارد، اما اساسا میتوان آن را به جهان بینی دوگانه انگارانه (خوب در برابر شر) نسبت داد که براون از آن تحت عنوان "روشنگری غربی" یاد میکند و فرافکنیای نسبت به تمدنی است که با تمدن غربی اشتراک تاریخی ندارد.
براون مینویسد: "متمایز بودن تاریخ فکری و فرهنگی ساکنان فضایی که اکنون جمهوری خلق چین را شکل میدهد امری غیر قابل انکار است. از نظر زبان، شیوههای حکمرانی، رفتار اقتصادی و دیدگاه بنیادی در مورد نحوه عملکرد جهان و نحوه شکل گیری جامعه، سنت چینی سنتی طولانی، پیچیده و گاهی (اما نه لزوما همیشه) متضاد با آن سنتی است که اروپا و امریکای شکالی امروزین را شکل داده است".
او میافزاید:" تمایل اروپای غربی این بوده است که حداقل تا دهههای اخیر این اعتقاد را حفظ کند که یک دیدگاه نهایی، صادقانه و متحد کننده از جهان وجود دارد. از سوی دیگر، در دنیای چین، تمرکز بر پذیرش انواع دیدگاهها و اعتقادات برای فضاها و مناسبتهای مختلف وجود داشته است".
نتیجه این وضعیت ایجاد یک جهان بینی همزمان است؛ جهان بینیای که در قرن بیست و یکم به دلیل توانایی چینیهای مدرن در قرار دادن سرمایه داری در کنار سوسیالیسم، کماکان مجذوب کننده و معماگونه به نظر میرسد. ۲۰۰ میلیون بودایی از فرقههای مختلف و حدود نیمی از آن جمعیت مسیحی هستند.
این توصیف به تنفر سیاستمداران منتخب دموکراتیک از دیکتاتوری تک حزبی منجر شد و هشدار آمریکا در مورد اقدامات براندازانه شرکت هوآوی یا هر سازمان چینی دیگر تحت سیطره حزب کمونیست را در پی داشت.
براون به ماهیت حزب کمونیست نمیپردازد، اما اشاره میکند که موسسات کنفوسیوس اغلب بدترین دشمنان خود بوده اند و اینکه هوآوی به دلیل موقعیت پیشرو در صنعت مخابرات و محیط قانونی که در آن فعالیت میکند هرگز از شر شک و شبهه خلاص نخواهد شد.
از این گذشته قانون اطلاعات ملی چین تصریح میکند که "همه سازمانها و شهروندان باید از تلاشهای اطلاعاتی ملی مطابق با قانون، حمایت کرده به آن کمک کنند و برای پیشبرد آن همکاری نمایند و از اسرار اطلاعات ملی که از آن مطلع هستند محافظت کنند". همراه با رشد سریع قدرت نظامی چین از جمله دسترسی نیروی دریایی آن کشور به قلمروی طولانی تر، سرمایه گذاریهای زیرساختی سراسر جهان در ابتکار عمل چینی کمربند و جاده، اتهامات مرتبط با هک اینترنتی متوجه چین و مسائل جنجالی مرتبط با دریای چین جنوبی، شین جیانگ و تایوان آن کشور برای تعداد زیادی از سیاستمداران امریکایی و اروپایی تبدیل به مشکل اصلی شده است.
غرب قرنهای متمادی است که تلاش میکند تا جهان را با تصویر خود بازسازی کند. با ذهنیت بازمانده از عصر روشنگری غرب، چینیها بدون توجه به دکترین چین مبنی بر عدم مداخله در امور سایر کشورها، به دنبال ایجاد انحصارگرایی فرهنگی میباشند. بسیاری از سیاستمداران غربی این روایت ساده انگارانه که "کمونیستهای شرور" در حال سرکوب "مردم خوب چین" هستند را پذیرفته و مورد حمایت قرار میدهند. با این وجود، براون در کتاب خود مینویسد مسائل چین پیچیدهتر از آن است که بتوان با چنین روایتهایی آن را توضیح داد.
براون مینویسد: "پیچیدگی به تنهایی یک مشکل برای تفکر روشنگری غربی است چرا که ذهنیت غرب به چارچوبها و نظریههای منظم، همه جانبه و جامع علاقمند است و از پیچیدگی نفرت دارد. چین معرفت شناسی غرب را برهم زده و مفهوم جهانشمول بودن را نقض میکند".
او در کتاب اش توضیح میدهد که پذیرش این انگاره از سوی غرب که "رونق اقتصادی مشروط به وجود دولت چند حزبی و حاکمیت قانون به سبک غربی است" باعث دو نتیجه گیری میشود: "چین در حال انجام یک اشتباه بزرگ است و دیگری آن که چین باید دموکراتیک شود و در غیر این صورت سقوط خواهد کرد".
با این وجود، واقعیت آن است که از زمان انتشار کتاب "فروپاشی آینده چین" نوشته "گوردون چانگ" در سال ۲۰۰۱ میلادی چین دچار فروپاشی نشده است و براون نیز در کتاب اش اشاره میکند که انتظار ندارد چین به این زودیها دچار فروپاشی شود بلکه بالعکس اشاره میکند که "ظرف مدت یک دهه بزرگترین اقتصاد جهان میتواند یک کشور آسیایی تحت زمامداری حکومتی کمونیستی باشد".
واقعیت آن است که اگر این اتفاق رخ دهد و زمانی که حادث شود غرب احتمالا یک بازنده عصبانی و ناامید خواهد بود. در واقع، غرب در حال حاضر هر کاری که میتواند برای کاستن از سرعت رشد و توسعه چین و جلوگیری از تبدیل شدن آن کشور به قدرت اصلی و برتر جهان انجام میدهد.
مطمئنا چین بیش از هر زمان دیگری از دنیای خارج عصبانی است. این عصبانیت به حدی رسیده که چین یک پاسخ سیاسی رسمی برای این وضعیت ارائه کرده است: "چرخش دوگانه". چین گمان میکند غربیها با استفاده از رسانههای اجتماعی "سمی" و نظامهای سیاسی "دیوانه" شان به غر زدن، ناله کردن و گلایه کردن از چین ادامه میدهند چرا که در حال باختن هستند. از دید چین این جهل و تکبر غرب است که ناشی از چنین موضعی شده و غربیها قصد دارند تا آن را اخلاقی نشان دهند.
چرخش دوگانه یک سیاست اقتصادی است که مصرف داخلی (چرخش داخلی) را در اولویت قرار داده و همزمان برای تجارت سرمایه خارجی (چرخش خارجی) در را باز میگذارد. در نتیجه این سیاست وابستگی به صادرات کاهش مییابد در حالی که استقلال در عرصه فناوری از طریق نوآوری به دست میآید. این پاسخی به تحریمهای غرب و سیاست حمایت از صنایع داخلی در کشورهای غربی است در واقع نوعی جداسازی معکوس یا ریسک زدایی است که بیشتر عملگرایانه (پراگماتیستی) و کمتر ایدئولوژیک است.
براون امیدوار است که عملگرایی در غرب نیز حاکم شود. او میگوید: "خواه ما چین را آن گونه که امروز است برسمیت شناخته و از آن استقبال کنیم خواه از آن بیزار باشیم چارهای نداریم جز این که بدانیم و بپذیریم که چین اینجاست و در اینجا حضور دارد و همین گونه است. نباید فکر کنیم فردا مانند قهرمانان یک فیلم تخیلی از خواب بیدار میشویم و میبینیم که چین دیگر اینجا نیست یا این که به شکلی جادویی به کشوری تبدیل شده که ما واقعا دوست داریم آن گونه باشد و نسبت به آن احساس نزدیکی میکنیم. البته میتوانیم با این تخیل خود را دلداری دهیم که به نظر میرسد در مورد چین تاکنون چنین کرده ایم".
این کتاب نکات بیش تری نیز در خود دارد که از تجربه سه دههای نویسنده آن از زندگی در چین حکایت دارد جایی که او در حوزه آموزش، تجارت و هم چنین به عنوان دیپلمات کار کرده است. او نویسنده بیش از ۲۰ کتاب در مورد چین است.
منبع: فرارو
کلیدواژه: قیمت طلا و ارز قیمت موبایل آن کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۲۶۳۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نور فلسفه و حکمت، روشنیبخش مسیر نصف جهان شدن اصفهان
فلسفه و حکمت، دو نوری هستند که به روشنتر شدت مسیر پیشرفت نصف جهان کمک شایانی کردند و در همین راستا، علما و حکمایی پرورش یافتند که مسیر زندگی و درسهای مکتب آنان، جزئی از هویت اصفهان شدهاند.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، برخی معتقدند که با پیشرفت دانش و مادیگرایی، دیگر فلسفه و حکمت، مخصوصاً از نوع اسلامی، کارایی ندارد در حالی که تعالیم آن، باغ بزرگی است که درخت علوم مختلف در آن ریشه زده و به ثمر مینشیند.
از خوشبختی اصفهانیهاست که علما در این شهر نمیمیرند بلکه با گذشت صدها سال، همچنان نام و یادشان زنده است و تعالیمشان، راهگشای حقیقت جویان است؛ آنچنان که تخت فولاد بهعنوان یک قبرستان، توانسته زندهترین انسانهای تاریخ را در آغوش خاک خود جای دهد و بر همین اساس علی کرباسیزاده، مدیر خانه حکمت اصفهان اظهار میکند: نگاه به زیست و زندگی حکماً و فیلسوفان در اصفهان، موضوع مهمی است و اگر بخواهم به دوران صفویه که موجب تشکیل مکتب اصفهان شد اشاره کنم، زندگانی میرفندرسکی میرداماد و به ویژه نحوه زیست شیخ بهایی میتواند به این موضوع کمک کند.
وی میافزاید: میتوان گفت جامعیتی که علمای ما در آن زمان و چه در زمینههای فلسفه، عرفان و کلام و چه در موضوعات فقه و تفسیر و حدیث، باعث شد حوزه علمیه اصفهان یک حوزه بسیار درخشان در تاریخ و تمدن ایران شود و تأثیری که بر زندگی مردم اصفهان و بقیه شهرها گذاشت، این بود که توانستند تعادلی بین جنبههای مختلف تن و جسم با روح و نفس برقرار کنند به ویژه اینکه در حکمت موضوعی داریم که چگونه بین اعضای مختلف بدن و روح انسان، تعادل برقرار کنیم؛ همچنین تأثیر حکماً و فیلسوفان، طوری بوده که توانستند پیدا و ناپیدا در زندگی همه مردم تأثیر مثبت بگذارند.
مکتب اصفهان، دلیلی بر ادامهدار بودن فلسفه اسلامیمدیر خانه حکمت اصفهان ادامه میدهد: درخصوص راز پویایی و ماندگاری حکمت، زیست حکمای ما در اصفهان و تلاش آنها برای کمک به رفع تعارضاتی که در هر زمان در فرهنگ به وجود میآمد، قابل توجه است، مثلاً از میرداماد تا میرفندرسکی تا آقاحسین خوانساری، جهانگیر خان قشقایی و حاج آقا رحیم ارباب که هرکدام با نوعی از این تعارضات رو به رو میشدند و تلاش میکردند از یک طرف با علما و دانشمندانی که در علوم ظاهری کار میکردند و از طرف دیگر با حاکمان و حکومتیان، طوری تعامل کنند که با حمایت دولت مردان، مکاتب فلسفی و حکمتی زنده بماند و بهترین نشانه آن در ایران، مکتب اصفهان برای کسانی است که فکر میکنند دیگر فلسفه اسلامی در کار نیست.
کرباسیزاده خاطر نشان میکند: بحث تلاقی ادیان در حوزه مکتب فلسفی اصفهان هم اتفاق افتاده که محل تلاقی اشراق، عرفان، حکمت و کلام است؛ یکی از دلایل پویایی تاریخ فلسفه حکمت در ایران و اصفهان این است که دل و عقل به یک نقطه مشترک برسند و بهترین نمونه آن شیخ بهایی است که چه در اشعار او چه کتابهایش، هدف نهایی دل و عقل را یکی میبیند؛ در واقع روحی که در آثار معماری اصفهان و یا در مشهد وجود دارد و شیخ بهایی در بنای آنها دارای تأثیر مستقیم است، به دنبال وحدتی بین دانشها میگردد و میداند نقطه اشتراک همه آنها عرفان و اشراق است.
وی با بیان کتاب اینکه رساله صناعیه از میرفندرسکی که از حیث موضوع در کل تاریخ تفکر، بی نظیر است و قبل و بعد آن هیچکدام از حکماً، مستقیماً به بحث صنعت، هنر و پیشه و فن، نپرداختند، میگوید: میرفندرسکی معتقد است که پیشه، یک امر الهی است و هرکس برای پیشهای زاده شده، که از نبوت و امامت، شروع و به طبقات پایینتر میرسد؛ در واقع میگوید رابطه صنعت با زندگی انسان، مانند رابطه بدن اجزای بدن و روح است؛ مردم اصفهان باید قدر خود را بدانند زیرا در شهری زندگی میکنند که هر دوره آن، افتخارآمیز است و پایتخت حکومتهای مختلف بوده، طوری که بزرگترین متدینان به هر دینی در این شهر به دنیا آمدند و یا تربیت شدند که این موضوع از آثار به جا مانده، پیداست؛ بیهوده نیست که وقتی شاه اسماعیل به اصفهان آمد و متوجه مدارس متعدد علمی و رفت و آمد دانشجویان و طلاب شد، گفت اگر از این جنگ آخر، جان سالم به در ببرم، اینجا پایتخت قرار میدهم که این کار توسط شاه عباس کبیر انجام شد و امروز با چنین پیشینه درخشانی به مراتب جلوتر افرادی هستیم که دارای چنین هویتی نیستند.
ایرانی که میراثدار باستان و اسلام استعلیرضا فرهنگ، محقق و پژوهشگر حوزه ادیان نیز اظهار میکند: امروزه در ایران میراث دار دو فرهنگ عمیق هستیم، یکی از آنها، فرهنگی است که از ایران باستان و دیگری از اسلام به ما رسیده است؛ کوروش کبیر شخصیتی بود که اولین امپراتوری چند ملیتی و چند دینی را پایه گذاری و آشتی و همزیستی بین ادیان را ایجاد کرده است، شخصیت کوروش به نحوی است که در کتاب مقدس یهودیان، او را مسیح خدای یهود معرفی کردند و هم از استوانه کوروشی که در بابل به جا مانده، کوروش میگوید که من را خدای بابل صدا زد تا دین را اینجا اصلاح کنم؛ در قرآن به اعتبار مفسرینی مثل علامه طباطبایی، ذکر ذوالقرنین اشاره به کوروش دارد؛ جالب اینجاست که امروز نمیدانیم دین خود کوروش چه بودهاست زیرا با هر دینی متناسب با همان دین برخورد میکرده و به همین روش توانسته امپراتوری پایداری ایجاد کند که صدها سال استوار بماند.
وی میافزاید: در اواخر ساسانی، انحصارگرایی دینی رخ میدهد که منجر به ضعف این امپراتوری و از هم گسیختگی آن میشود و اسلام این دیدگاه را دوباره احیا میکند؛ قرآن از بین تمامی کتب مقدس به طور خاص تری به تفضیل، تفسیر و تأیید ادیان دیگر پرداختهاست؛ در آیات ۴۴ تا ۴۸ صورت مائده دستور قرآن به سه دین یهودیت و مسیحیت و مسلمان این است که با یک دیگر درگیر نشوید بلکه در نیکیها از هم سبقت بگیرید، در حالی که متأسفانه امروزه شاهد جنگ بین ادیان مختلف هستیم و شاید این الگوی زیبا بتواند یک راهنما برای همزیستی ادیان متفاوت باشد.
فرهنگ ادامه میدهد: اولین کسی که تاکید بر همزیستی دارد ابوریحان بیرونی است که کتاب ماللهند را مینویسد؛ در آن زمان، دید مردم این بود که هندوها بت پرستند درحالی که ابوریحان، به عنوان یک مسلمان مقید، از آنها دفاع میکند و آنها موحد میداند؛ میرفندرسکی که خانه حکمت در کنار مزار اوست، بیش از ۱۰ سفر به هند داشته و کتاب «جوگ باسشت» که کتاب مهمی برای آنهاست، به فارسی ترجمه کرده و تحقیقات زیادی در این حوزه داشته است.
اصفهان موزهای است که تمام ادیان را در خود جای داده استوی خاطر نشان میکند: هاتف اصفهانی که ترجیع بند آن شاهکار ادبیات ایران است، بخش اول با آئین زرتشت شروع میکند و آن را به حق و یکتا پرست میداند؛ در بخش دوم به مسیحت اشاره میکند و دوباره به همان موضوع میپردازد؛ جالب اینجاست که هاتف در زمانی میزیسته که تقریباً دیدگاه تعصب آمیزی نسبت به علما وجود داشتهاست و با این حال، به طور تمام قد از ادیان مختلف دفاع میکند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با بیان اینکه بعد اسلام اصفهان حدود ۴۰۰ سال، پایتخت بوده و به نوعی، زبده فرهنگ تمدن ایرانی اسلامی است، میگوید: اصفهان، هنوز هم موزهای است که تمام ادیان را در خود دارد و هیچ گاه شاهد درگیری بین آنها نبودهایم؛ در واقع با روی باز، روابط خیلی خوبی در تمامی حوزهها بین این افراد وجود دارد.
وی بیان میکند: شرایط امروز جهان شرایط خاصی است و در طول تاریخ چنین شرایطی را نداشتیم، رشد علم و فناوری، کاملاً بر رفاه انسان متمرکز است و با خودش نوعی انسانگرایی آورده که این دو به تدریج باعث شده انسان امروزی از متافیزیک و حوزه روح جدا شود و روز به روز، بیشتر شاهد دین گریزی و دین ستیزی باشیم، این الگوی جهان مدرن، سکولاریسم است یعنی بی تفاوتی به ادیان در حالی که کوروش و قرآن اینطور برخورد نمیکنند و اتفاقاً ادیان را تشویق میکند که در حوزه خود فعالتر باشند؛ در مقابل، برخی دین گرایان به افراط گراییدند و حتی به مبارزههای تسلیحاتی مثل داعش و صهیونیسم روی میآورند.
محقق و پژوهشگر حوزه ادیان با اشاره به اینکه باید راه تعادل را در پیش بگیریم و الگوی موفقی داریم که هزاران سال جواب دادهاست، اظهار میکند: از نمونههای همکاری که بین ادیان در اصفهان وجود دارد میتوان گفت اولین بار، صنایع چاپ و تجارت ابریشم را ارامنه به اصفهان آوردند و دانشهای یهودیان در مسائل مختلف مورد استفاده قرار گرفتهاست؛ زرتشتیان، مفاهیم حکمتی را به از پیش از اسلام به پس از آن منتقل کردند، مانند کتاب ابنمسکویه که به خرد و حکمت ایران باستان میپردازد و این همکاری باعث درخشش شده است؛ بزرگمهر حکیم میگوید که همه چیز را همگان دانند و کسی که انحصارگرا شود و تعصب بورزد، موقعیتهای خود را از دست میدهند.
به گزارش ایمنا، مکتب فلسفی اصفهان مکتبی که اعتقاد به جمع فلسفه با دین داشت و در بستر اندیشه شیعی در دوره صفویه شکل گرفت و نقش بهسزایی در فلسفه اسلامی داشت؛ این مکتب را همچنین دوره نوزایی فلسفه ایران نامیدند که متأثر از فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، عرفان و اصول عقاید شیعه بود و نکته قابل توجه آن است که تمامی فیلسوفان مکتب اصفهان شیعه دوازده امامی هستند و بیشترشان درصدد تطبیق مطالب فلسفی با معارف شیعی برآمدهاند؛ بر این اساس باید گفت که اصفهان نه تنها در هنر و معماری بلکه در علوم دینی و اندیشه نیز سرآمدی میان دیگر نقاط بوده و یکی از مهمترین مصادیق آن که امروزه نیز بهطور عینی مشهود است، همزیستی ادیان در این شهر و استان است.